بی حجاب کردن اجباری زنان ایرانی در نیمه دوم دهه 1310، از میان تمام سیاستهای تجددخواهانه رضاشاه، بیشترین سهم را در عدم محبوبیت او در میان ایرانیان داشت. در فاصله دی ماه 1314 تا استعفای شاه در سال 1320، پلیس و ژاندارمری ایران برای اعمال این ممنوعیت از زور استفاده کردند و بدین ترتیب به خصوصی ترین حریم زندگی نیمی از مردم تجاوز کردند
رضاشاه مراسمات سنتی ایرانیان را که بسیاری از آنان شامل مراسمات عزاداری برای امامان بود، منافی با توسعه میدانست و تصور میکرد با از بین بردن این مراسمات میتواند باعث پیشرفت و توسعه کشور شود. او درصدد بود مراسمات و آیینهای باستانی را با زور و تحکم جایگزین مراسمات مذهبی کند و از این طریق مذهب را از زندگی ایرانیان حذف نماید.
یکی از نمودهای ساخت استبدادی حکومت پهلوی اول را میتوان در سیاستهای اجباری و ناگهانی رضاشاه مشاهده کرد که طی آن بسیاری از افراد مجبور بودند کارهایی را که سنخیتی با فرهنگ عمومی آنها نداشت و برگرفته از فرهنگ غرب بود انجام دهند.
بیشتر زنها از زیر چادر بیرون آمدند و همان طور که سیاق کار طبقه نسوان است، گروهی از آنها هر روز در خودآرایی و خودنمایی گامی فراتر نهادند، فرنگی باب و فرنگی ماب شدند، پاره ای از آنها از فرنگی ها هم سر ]جلو[ زدند، اما باطن قضیه خلق و خو و طرز تفکر آنها همان بود که بود، ماند....
در 17 تیرماه 1305، جمعیت تمدن نسوان تهران درصدد برآمد که به بهانهی ترویج معارف و بسط افکار و تهذیب اخلاق و ترقی زنان، تئاتری با عنوان «تمدن نسوان» را به معرض نمایش گذارد. در لوای این شعارها، عادیسازی حضور زنان در مجالس و سست کردن اعتقادات آنان و بهخصوص تحریک آنان به بیحجابی مورد نظر بود.
تأثیر سفر به ترکیه در رضاشاه به حدی است که بعدها خطاب به محمود جم اظهار میدارد: «...از وقتی که به ترکیه رفتم و زنهای آنها را دیدم که حجاب را دور انداختهاند... دیگر از هرچه زن چادری است بدم آمده است. اصلاً چادر و چاقچور دشمن ترقی و پیشرفت مردم است.»
براساس این گزارش، در یک طرف افسری است که حاضر به تن دادن به این اقدام نیست و از طرف دیگر حکومتی است که نه تنها این فرد را «احمق» مینامد، بلکه خواهان اخراج وی در صورت «اصلاح نشدن» است.
زنان اشراف و رجال درباری اگرچه اکثرا، در 17 دی ماه 1314 به رفع حجاب پرداختند؛ اما در فراهم آوردن زمینه کشف حجاب و یا پیشبرد آن، در مقایسه با زنان طبقه روشنفکر و تحصیل کرده که با نظام جدید آموزشی و سیر تجددگرایی ارتباط بیشتری داشتند، فعالیت چشمگیری نکردند.
کشف حجاب در ایران پدیدهای ناشی از آشنایی با غرب و تجددخواهی افرادی است که افکار و زندگی غربی را تجربه کرده بودند. در حالی که نخستین نشانههای کشف حجاب را میتوان در دربار ناصرالدین شاه قاجار و سپس در محافل روشنفکری مشاهده نمود، رسمیت یافتن آن به دوره دیکتاتوری رضا شاه پهلوی باز میگردد.
آن را چرا نمیخواهی؟ این یکی چطور؟» عرض کردم «بلی». فرمودند: «منظور این تپه و آن تپه نیست. منظور من این است که دو دستگی و جدایی که بین ایران و ترکیه از چندین صد سال وجود دارد و همیشه به زیان هر دو کشور و به سود دشمنان مشترک ما بوده است از میان برود. مهم نیست که این تپه از آن که باشد . آنچه مهم است این است که ما با هم دوست باشیم.»
کشف حجاب؛ زمینه ها، پیامدها و واکنش ها نویسنده: مهدی صلاح مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی؛ 1384 در این اثر کوشش شده است تا سیر کشف حجاب در ایران در عصر رضاشاه با تکیه بر منابع اصلی، در شش فصل بررسی شود. مقدمه کتاب، به بحثی نسبتاً مفصل درباره معرفی انتقادی منابع تحقیق اختصاص یافته است. منابع اصلی کتاب شامل اسناد تاریخی کشف حجاب، اسناد مربوط به قبل ...
این روابط هستم. (تاریخ 20 ساله، ج 6، ص 170) پس از چند روز اقامت در آنکارا و شرکت رضا شاه و کمال پاشا در مجلس ملی ترکیه و بازدید از سربازخانه و قشون و دیدار از نقاط مختلف ترکیه که منظور بیشتر نشان دادن قلاع و استحکامات داردانل بوده و به اتفاق کمال پاشا وارد اسلامبول شدند و در قصر " دولمه باغچه " که از قصرهای با عظمت سلاطین عثمانی و در کنار دریای بسفر ...
رضاخان پس از بازگشت از ترکیه تحولات بسیاری در ذهن داشت و می خواست تا حد ممکن ایران را شبیه ترکیه سازد؛ از جمله در ابعاد اقتصادی، در ملاقات رضاخان و آتاتورک تمام اختلافات سرحدی بین دو کشور حل شد و زمینه هایی برای عقد قرارداد های مودت و اقتصادی فراهم شد، هم چنین در این ارتباط می توان به موارد زیر اشاره کرد:
به همین دلیل رضاشاه پس از تثبیت پایههای قدرت خود به تدریج به حذف روشنفکران پرداخت. بنابراین میتوان گفت که اصلاحات وی فاقد منطق درونی بود چرا که حذف طبقات قدیم بدون جذب طبقات جدید، امری غیرممکن و از حیث تداوم بخشیدن به حیات “رژیم سیاسی”، رویهای بیهوده بود
«شما چطور به مطبوعات و جراید اجازه میدهید که از طرز کار مامورین دولت انتقاد کنند؟» و اضافه میکند: «من در ایران به هیچیک از جراید و مطبوعات و مجلات ابدا اجازه نمیدهم کوچکترین اعتراض و انتقادی از رفتار و عملکردهای مامورین دولتی کنند.»
در بررسی تاریخ روابط ایران و عثمانی متوجه میگردیم که این دو کشور در قرن نوزدهم تحتتاثیر فرایند اصلاحات جهانی ازیکسو و نیز حضور دو قدرت بزرگ انگلیس و روسیه در منطقه، در کل اوضاع داخلی و خارجی مشابهی را تجربه میکردند و در مواردی از اوضاع یکدیگر متاثر بودند...
رضاشاه و هیأت همراه از طریق تبریز، خوی و ماکو وارد خاک ترکیه شد و پس از عبور از مسیرهای قارص، ارزروم، طرابوزان وسامسون وارد آنکارا پایتخت این کشور شد. او روز 21 خرداد وارد ترکیه و روز 26 خرداد وارد آنکارا شد، 38 روز در آن کشور ماند و روز 20 تیر به تهران بازگشت..